بی سرزمین

من بی همه می روم. جایی که هیچ کس نمی رود

بی سرزمین

من بی همه می روم. جایی که هیچ کس نمی رود

چشم ها را باید شست،
نه با باران،
که با اشک.
آنگاه میشود جور دیگر دید