بی سرزمین
من بی همه می روم. جایی که هیچ کس نمی رود
بی سرزمین
من بی همه می روم. جایی که هیچ کس نمی رود
خانه
سرآغاز
تپهها و جنگلها و کوهها و چمن زارهایی که پایم را رویشان نگذاشتم
قطار من، که در هیاهوی وحشیانه ی زمان به سرعت به سوی مرگ می روی...
قدری آرام تر، اشکهایم جلوی دیدم را گرفته اند.
شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۳۹ ق.ظ